۷ اردیبهشت ۱۳۸۸

همکلاسی ها

چند روزی است که به واسطه گرفتاری های متعدد و از جمله کار فشرده روی مراحل پایانی تز فرصت نوشتن را از دست داده ام.
در یک هفته اخیر به شدت به زندگی تحصیلی (تحصیل در دانشگاه) و شغلی خود فکر می کردم. به زمانی که در دانشگاه کرمان و در مقطع کاردانی تحصیل می کردم. زمانی که مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد را در علوم پزشکی ایران تمام کردم و به زمانی که در آزمون دکتری شرکت نمودم. همه مثل پرده سینما از جلوی چشمم عبور می کرد. جالب این بود که با وجود اینکه حدود 20 سال از زمان فراغت از تحصیل درمقطع کاردانی می گذرد حداقل اسامی همه هم کلاس هایم را به یاد داشتم مهران محمودی (از اصفهان) ؛ حسین درزیان عزیزی (از آمل)؛ سید جعفر (سعید) طباطباییان (از تهران)؛ فرهود بنی عباس (از اصفهان)؛ راشد پیرانی (از آبدانان) و حسین فولادی نسب (از کرمان)؛ ولی از مقطع فوق لیسانس بیش از چند نفری را به یاد نداشتم.
به هر حال امید وارم روزی دوباره با همکلاس های قبلی که امروز احتمالا همه خانواده تشکیل داده اند یک بار دیگر ملاقاتی داشته باشیم و دور هم جمع شویم و از خاطرات تحصیل با هم گپی بزنیم فارغ از همه گرفتاریها و روزمرگی ها.
انشااله